۲ مطلب با کلمهی کلیدی «حقیقت سوره» ثبت شده است
صدور وجود چون القای معنی در کالبد لفظ
سه شنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۲۲ ق.ظ
الم ﴿١﴾ ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ ﴿٢﴾
حروف مقطعه و حدیث «صورة الرحمن»
«خلق الله الأدم علی صورة الرحمن». جای توجه دارد! این که یعنی چه «علی صورة الرحمن» مهم است! دقیق است و لغزنده! شاید این «علی صورة الرحمن» را بشود در فعل و ذات و صفات یافت.
نطق، یک فعل انسان است. یک فعل خاص انسان هم هست. اصلا فصل انسان از سایر حیوانات است و نوع انسان را نطق مشخص میکند. نطق چیز مهمی است! حیوانات همه صحبت میکنند، زبان دارند حرف میزنند با هم و با سایر موجودات، حرف میزنند هدهد و مورچه،حتی در این حد که به پیامبر خدا تیکه هم بندازند! اما این میان انسان است که ناطق است، نه هدهد و نه مورچه!
در نطق یک نکته خاصی هست که در زبان و صحبت نیست. یک حیوان، با ناله و مویه هم منظورش را میتواند برساند و به اصطلاح با آدم حرف بزند و منظورش را برساند! یک انسان هم همینطور، اما این صحبت کردن و منظور رساندن را کسی به نطق تعبیر نمیکند، یک بچه هر چقدر هم گریه کند نمیگویند نطق میراند!
آنچه در نطق هست و در سایر صداها نیست، معنایی است که انسان بر الفاظ میراند. معنایی است که خلق میکند و در الفاظ مینشاند؛ به طوری که اگر هر لفظ را جابهجا کنی معنا واقعا تغییر میکند، در ناله و مویه این طور نیست! اگر کمی صدایت را بالاپایین کنی، فقط شدت منظورت را عوض کردی نه منظورت را!
انسان با نطق، معنا را خلق میکند، با صورت الفاظ. رحمن که علی العرش استوی، به جهان جان داد به قاعده اعطی کل شیءٍ خلقه، از دریچههای فیض وجودش چون:«الف لام میم را ...».
هر جنبه وجودی خلقت، گویی از دریچه یکی از این الفاظ صادر شده است و مخلوقات کلمات خلقتند.
بیشتر بخوانید
حفظ حقیقت سوره
شنبه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۲۰ ق.ظ
بسم الله الرحمن الرحیم
حفظ قرآن
دانشگاه دوشنبه شب ها یک حلقه انس با قرآن برگزار می کند؛ شرط حضور در جلسه شروع حفظ قرآن است. خود به شخصه دوست داشتم حافظ باشم، اما وقت گذاشتن برای حفظ جولانگاه نفس سرکش میشد و از این رو اغلب نسبت به حفظ قرآن و خواندن قرآن به قصد حفظ تمایل نشان نمی دادم. اگرچه –بحمدالله- طی قرائت خود به خود برخی آیات به خاطرم می نشست، اما هیچ وقت هیچ سوره و جزئی را حفظ نبودم؛ مگر در کودکی که جزء سی را یک بار به نیت جایزه ای حفظ کردم و پس از کسب جایزه از خاطر بردم! فعلا هم فقط حمد را از حفظم و قل هو الله را! با تک و توک آیات دیگر که اشاره شد.
شرط حضور در حلقه قرآن دوشنبه شب های دانشگاه، حفظ است؛ من قولی به صاحب جلسه ندادم که حفظ می کنم (!) ولی برنامه ای را شروع کرده ام که انشاالله به حفظ می انجامد. مشخصا بخواهم بگویم، تصمیم گرفته ام این بار قرآن را با نگرشی دیگر بخوانم.
معتقدم هر سوره شخصیتی دارد، حقیقتی دارد. هر آیه نیز همین طور است. کل قرآن نیز همینطور. ولی شخصیتی که به نظرم هر سوره دارد، شخصیت خاصی است، حقیقت خاصی است. وگرنه قرآن نمی فرمود «فأتو بسورة من مثله» و میگفت فأتو بآیة و یا هر شکل دیگر. پس نشان می دهد هر سوره حقیقتی مختص خود دارد که آن قدر عظیم است که از عهده هیچ بشر که هیچ از عهده تمامی بشر هم ساخته نیست تا کلامی را گرد هم آورد که معنای آن متصل به حقیقتی مانند حقیقت هر سوره باشد.
با این حساب دیگر سوره ای مثل بقره، سوره ای نیست که متشکل از داستان ها و حکایات و احکام مختلف باشد که دور هم جمع شده اند و هرکدام برای خود از موضوعی سخن می گویند و شده اند یک سوره؛ بلکه تمامی داستان ها، آیه ها، احکام حتی شاید علائم و رسم الخط (نمی دانم) برای بیان یک حقیقت ثابت اند که همان حقیقت سوره است. باید نخ تسبیح ارتباط آیات را یافت؛ باید یافت هر ایه در هندسه سوره در چه مختصاتی قرار دارد و کدام قطعه از پازل سوره است که اگر آن نبود حقیقت سوره منتقل نمی شد.
اگر حقیقت سوره یافت شد، معلوم میشود «مثلهم کمثل الذی استوقد ناراً» یعنی چه، «ان الله لا ستحیی از یضرب...» یعنی چه، «اذ قال ربک للملائکه ...» برای چه آمده، چرا پس از «و تلقی آدم من ربه کلمات...» صحبت از «استعینوا بالصبر و الصلاة...» می کند و با این آیات وارد داستان «اذ نجیناکم من آل فرعون...» می شود... و در آخر سوره، پس از «ذروا ما بقی من الربا...» و « ... اذا تداینتم بدین الی اجل مسمی فاکتبوه..» با «ربنا لا تحملنا ما لا طاقة لنا به» به پایان می رساند.
(حتی اسم سوره چرا بقره شده، و چرا نشد چیزهای دیگر و یا اشارات دیگر. اصلا چه کسی نام سوره را بقره گذاشته؟ چون جواب این سوال را نمی دانستم، این سوال را در پرانتز مطرح کردم!)
حقیقت سوره را باید یافت. حقیقت سوره را آدم ناپاک نمی تواند بیابد. که «لا یمسه الا المطهرون». بله، اگر دست بی وضو نباید به قرآن تماس پیدا کند، وجود بیوضو نمی تواند به وجود قرآن دست یابد. (البته خدا کریمه ایشالا من ناپاک رو هم به فیض می رسونه!)
حاج آقا میرباقری می فرمودند (نیازمند منبع) آدمی با هر بار دور قرآن، لایه ای از لایه های قرآن برش آشکار می شود. این را گفتم تا بگویم یافتن حقیقت سوره آسان نیست. باید بارها قرآن را خواند، سوره را خواند تا نور آن حقیقت بر دل قاری بتابد و بفهمد «اولم یکف بربک انه علی کل شی شهید» یعنی چه.
البته ما نومید نیستیم! ماه رمضان در پیش است و هر آیه در آن ایام، کار یک دور قرآن را می کند و انشاءالله ظرف ما را در این ایام بارش و شارش مدام فیض حق مرطوب می کند!
البته ما که خیلی خیلی فاصله داریم! ولی با همین اندک سویی که خدا ما را با آن هدایت کرد، سعی می کنم حقیقت سوره را بیابم و بفهمم هر آیه در هندسه سوره کجاست.
در پست های بعدی، روش حفظم را می نویسم. روش خاصی که ندارم، ولی گمان خودم را از هر آیه –که با آن گمان آیه را به خاطر می سپارم- می نویسم، تا شمای خواننده، مرا از لغزشم و اشتباهم آگاه کنید، و یا مرا راهنمایی کنید. چرا که گمان من فایده ای ندارد و «ان الظن لایغنی من الحق شیئا» و این گمان تهی از حقیقت سوره است.
انشاءالله خداوند این تلاش مرا که خود لطف اوست، بهانه ای قرار دهد برای پاک کردنم؛ انشاءالله قلب نازنین امام زمان، روحی لتراب مقدمه فدا، به خاطر این تلاش من که خود از توجه ایشان است، از من خشنود شود و خاطره بدعهدی ها و بدکاری هایم را از وجود ایشان ببرد، و مرا آماده کند –درصورت عمر- برای تکلیف بعدی. و انشاءالله این کار، اگر خالصانه بود، ثوابش برسد به پدر و مادرم و امامین انقلاب و شهدا!
والسلام علیکم و رحمة الله
حاج سجاد
چندم شعبان هزار و چهارصد و سی و هفت قمری