با نیمنگاهی به شرایط بسیج شریف؛ هر چند این پیشنهاد عام است و به شریف و غیر آن محدود نیست.
همین چند وقت پیش ویدئویی از صاحبکار دیدم میگفت آقا به روایت پیشرفت نظر دارند [۱]. در همان ویدئو چند کتاب معرفی کرد خواستم بخرم دیدم آرزوهای دستساز را مصطفی خریده گفتم خواندی بده خواند داد گرفتم نشستم خواندم یکنفس. خوشم آمد، خوب نوشته بود، روان بود و بامزه، انگیزهبخش و الهامبخش. کتاب، داستان شکلگیری شرکت دانشبنیان نمونهای را در خلال روایت قصۀ مهرههای اصلی شرکت از دبیرستانشان تا دانشگاه و بعد از آن تعریف میکرد. راستهکار طرح و حلقه و نشست و گعده و واحد و شاخه و امثالهمِ راه مهندسی و بسیج. اما حرف من فقط این نیست.
حلقۀ راه مهندسی یا طرح یا شاخۀ بسیج و نمیدانم چه بهدرستی تصمیم داشت پس از اردوی ورودیها رشتۀ ارتباطِ مرتبط با رشته را با ورودیها حفظ کند؛ در یک دانشکده کمتر، در یکی بیشتر موفق هم بود. البته حفظ این رشتۀ رشتهای چهبسا کاه بود و گندم این حلقه-طرح-گعده-نشست-شاخه-واحد، آشنایی دانشجویان در بدو ورودشان با مسائل مرتبط با رشتهشان، شناخت زمینههای پیش رو، تجربههای پشت سر و درک یک نگاه واقعبینانه نسبت به رشته بود و احیاناً کاشت نگاه متعهدانه یا برانگیختن دغدغۀ ملی یا گزینکردن نیروهای حزباللهی هم دنبال میشد. روایت پیشرفت و حرف زدن از افتخارات درخشان و جهادهای بزرگ و پیشرفتهای شگفتآور باید جزئی از این حلقهها باشد و چه بسا هم بود و این کتابها و تجربیات مشابه در روایت این عقبۀ پرافتخار، الهامبخش فعالان دانشکدهای میتواند باشد. اما حرف من فقط این هم نیست.
بسیج دغدغههای مختلفی را طی یکسال در ذهن دارد و برنامههای متعددی را برای رفع این دغدغه در قالبهای متنوع تدارک میبیند. از اهمیت آگاهیسازی سیاسی یا معرفتافزایی یا حضور فکری و جسمی در مقاطع زمانی خاص و دیگر برنامهها نمیکاهم، ولی من در این سال و سالهای پیش رو جا انداختن گفتمان آیندۀ روشن را محوری میبینم؛ به این معنا که معتقدم پرداختن به آن میتواند پیشران، جهتده و محرک سایر وظایف بسیج نسبت به سیاست و فرهنگ و غیره باشد و در آنها هویت دمد و خرده دغدغههایی مثل مسئلۀ مهاجرت، افسردگی، عیشگرایی و غیره را هم تحت تاثیر قرار دهد و بستری شود برای تحقق تکالیف برزمین ماندهای مانند مطالبۀ تخصصی در حوزههای غیرسیاسی-اقتصادی، برگزاری کرسیهای حقیقی آزاداندیشی، برپاداری گفتمانهای مقوم این گفتمان مثل عدالتخواهی و استقلال طلبی و مثل آن و پیگیری گفتمانسازی در حوزۀ اقتصاد دانشبنیان و شتاب علمی و غیره و همچنین غیره.
اما مسئلۀ من فراتر است. روایت پیشرفت باید تبدیل به نمایش هنرمندانۀ صریح گذشتۀ پرافتخار و آیندۀ روشن باشد و همچینین حاوی مضامین ضمنی دیگری باشد که مایلیم و مناسب میدانیم ورودیهای دانشگاه در بدو ورود با آنها مواجه شوند. اصلا مسئله را به یک برنامه دفتری یا یک حلقه یا حتی برنامه سالنی محدود نکنید؛ من از یک همایش بزرگ باشکوه چندوجهی صحبت میکنم که در ابتدای سال یک ید بیضا یا عصای موسی را با افتخار به نمایش میگذارد و بزرگان لشکری و کشوری و دانشگاهی و غیره را به محضر هزار تازه دانشجو میکشاند و در حاشیۀ آن مهندسان و شرکتهای دخیل در آن شقالقمر را هنگام صرف چای و پذیرایی و غیره (که اصل بهرۀ همایش در آن ساعات میگذرد) به میان گلهگله گعدههای دانشجوجهها میاندازد.
دیگر سطح و عمق و ابعاد چنین برنامۀ اردومانندی را نباید با یک برنامۀ دفتری که صرفاً تغییر مقیاس دادهشده مقایسه کرد. سوال بهجا آن است که کدام موضوع بین رشتهای کفایت بهدوش کشیدن چنین همایش پرطمطراقِ پر اهن و تلپی را دارد که بتواند تنه به تنۀ طرح ورودیها بزند؟
مژده مژده، امسال لازم نیست برای یافتن موضوع این همایش به چار پنج گزینۀ همیشگی مراجعه کنید یا به پستوی معاونت علمی بخزید یا قوطیهای عطاریها را بجورید یا به خود زحمت خواندن کتب روایت پیشرفت بدهید یا به ذکر و توسل و تفأل یا چه و چه بپردازید؛ کافیست زحماتی که جوانان این مملکت پیر شدند تا به ثمر رسانند و امسال با عنایت امام عصر ارواحنا فداه چشم جهان را پر کرد، نقد کنید. حق آن یک حماسهسرایی فردوسیگونه نیست؟ جمهوری اسلامی امسال دو ضرب شست وارد کرد، «نهنگ دژم بر کشیده ز آب، به دم درکشیده ز گردون عقاب»؛ نهنگ دژم بهکنار، درکشیدن گلوبال هاوک یک اتفاق ساده نبود، مردان این سرزمین اراده کردند با سامانۀ سوم خرداد اینور آبی (محصول ارادۀ دیگر مردان این سرزمین، بیدخالت روس و روم) یک فناوری بالافن آنورآبی را بهزیر کشیدند. سامانهای این چنین ایرانی که عقاب اندر آرد ز گردون به تیر و چنین اراده و تصمیی و نتایجش، حتی اگر ملاحظات بسیج و ورودیها و غیره را هم نداشتیم، حق آن یک حماسهسرایی فردوسیگونه نیست؟
برگردیم به همان ملاحظۀ ورودیها و بسیج و دانشگاه. در همایش بزرگ ایران ۱۴۳۷ از راهی که طی این سالها برای رسیدن به این نقطه از فناوری طی شده گفته میشود، شرکتها و مهندسان مرتبط با آن صنایع (آنانی که ملاحظات امنیتی ندارد؛ نگران نباشید! هستند و زیادند!) حضور دارند و بین سخنرانی سخنرانان لشکری-کشوری یا اساتید در گعدهها دانشجوجگان را دور خود جمع میکنند و از ابعاد فنی و غیرۀ پدیده صحبت میکنند (باز هم نگران نباشید؛ آن قدر حرفهای فاش نادانسته و جذاب هست که کار اصلا به شکافتن جزئیات امنیتی نمیکشد!) و در کنار آن به سیاق روزها و ساعاتی از اردوی ورودیها سرگروههایی از هر دانشکده دانشجوجگان پذیرفتهشده در آن رشتهها را راهنمایی میکنند و بلکم باب شوخی و خنده با آنها باز میکنند و طرح دوستی با آنان میریزند یا نوید تداوم چنین برنامههایی را در قالب طرح راه مهندسی به آنها میدهند. همایش بزرگ ایران ۱۴۳۷ در ابتدای سال تحصیلی میتواند رشتۀ نخی را دست دانشجوجگان دهد و آن را طی سال پی بگیرد و به هر کجای دار که خواست ببافد؛ اگر امسال خامهها بهخوبی دور چلهها گره خورد سالهای بعد میتوان تکمیل نقش این قالی ایرانی را از سر گرفت و پیگرفت.
به قول مقدمۀ آرزوهای دستساز، روایت نکردن نگفتن نیست نابود کردن است. گفتند و میدانیم ترس و نومیدی را زدودن و امید حقیقی آفریدن اولین جهاد ماست ولی بیدانستن تجربیات گذشته تصویر روشنی از آینده نتوان نمود. جمهوری اسلامی بهرغم همهی این مشکلات طاقتفرسا، روزبهروز گامهای بلندتر و استوارتری به جلو برداشته. این چهل سال، شاهد جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهای شگفتآور در ایران اسلامی است. مدیریّتهای جهادی الهامگرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همهی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همهی عرصهها رسانید. باید دانست و نشان داد که انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و عنصر ارادهی ملّی را که جانمایهی پیشرفت همهجانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد و با انتقال روحیه و باور «ما میتوانیم» اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد که تا اکنون ثمرات بالندهی آن روز به روز فراگیرتر میشود [۲]. این فقط حرف من نیست.
پ ن: تهدید از دست رفتن اردوی هوشمندانۀ ورودیها را به فرصت تبدیل کنیم، با طراحی برنامۀ جدیدی برای ورودیها، با هدفی جدید، ابعادی جدید و ابتکاری جدید برای عصر جدید، عصر گام دوم.
[۱] کتابها را نیز از کانال @ketabresan میتوانید بخرید. فیلم مصاحبه را در زیر میتوانید مشاهده کنید:
دریافت
مدت زمان: 1 دقیقه 42 ثانیه
[۲] فرازهایی از بیانیۀ گام دوم
انقلاب اسلامی ایران، با قدرت و شکوه پا به میدان نهاد؛ چهارچوبها را شکست؛ کهنگی کلیشهها را به رخ دنیا کشید؛ دین و دنیا را در کنار هم مطرح کرد و آغاز عصر جدیدی را اعلام نمود.
عزیزان! نادانستهها را جز با تجربهی خود یا گوش سپردن به تجربهی دیگران نمیتوان دانست... برای برداشتن گامهای استوار در آینده، باید گذشته را درست شناخت و از تجربهها درس گرفت؛ اگر از این راهبرد غفلت شود، دروغها به جای حقیقت خواهند نشست و آینده مورد تهدیدهای ناشناخته قرار خواهد گرفت.
بهرغم همهی این مشکلات طاقتفرسا، جمهوری اسلامی روزبهروز گامهای بلندتر و استوارتری به جلو برداشت. این چهل سال، شاهد جهادهای بزرگ و افتخارات درخشان و پیشرفتهای شگفتآور در ایران اسلامی است… مدیریّتهای جهادی الهامگرفته از ایمان اسلامی و اعتقاد به اصل «ما میتوانیم» که امام بزرگوار به همهی ما آموخت، ایران را به عزّت و پیشرفت در همهی عرصهها رسانید.
انقلاب … عنصر #ارادهی_ملی را که جانمایهی پیشرفت همهجانبه و حقیقی است در کانون مدیریّت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میداندار اصلی حوادث و وارد عرصهی مدیریّت کرد؛ روحیه و باور #ما_میتوانیم را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان، اتّکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد:
ثانیاً: موتور پیشران کشور در عرصهی علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالندهی آن روز به روز فراگیرتر میشود. هزاران شرکت دانشبنیان، هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزههای عمران و حمل و نقل و صنعت و نیرو و معدن و … و دهها نمونهی دیگر از پیشرفت، محصول آن روحیه و آن حضور و آن احساس جمعی است که انقلاب برای کشور به ارمغان آورد.
سابعاً: نماد پر ابّهت و با شکوه و افتخارآمیز ایستادگی در برابر قلدران و زورگویان و مستکبران جهان و در رأس آنان آمریکای جهانخوار و جنایتکار، روزبهروز برجستهتر شد.
پیش از همه چیز، نخستین توصیهی من امید و نگاه خوشبینانه به آینده است. بدون این #کلید_اساسی همهی قفلها، هیچ گامی نمیتوان برداشت. آنچه میگویم یک امید صادق و متّکی به واقعیّتهای عینی است… در طول این چهل سال سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعّالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است… شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصرهی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهایترین جهاد شما است. نشانههای امیدبخش -که به برخی از آنها اشاره شد- در برابر چشم شما است. رویشهای انقلاب بسی فراتر از ریزشها است.
گفتوگو