۱ مطلب با کلمهی کلیدی «سوفسطاگری» ثبت شده است
اندیشهدوستان و اندیشهدشمنان/ 1
چهارشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۶، ۰۵:۳۲ ب.ظ
به بهانهی پایان جلد اول کتاب آموزش فلسفهی علامه مصباح
1
سوفیست یعنی اندیشمند و فیلسوف یعنی اندیشهدوست. تاریخ سراسر کشمکش اندیشهدوستان و اندیشهدشمنان اندیشمندنماست! اندیشهدشمنان اندیشمندنما با شکپراکنی بیانتها (نه شکاکیت حقمنتها) همواره به تشوب عقول پرداختهاند و در مقابل، اندیشهدوستان همواره برای استحکام اندیشه کوشیدهاند؛ تلاشی که در عین اتقان گاه راه به جایی نبرده است. گویی فرای عقل، دستی میبایست از گرداب شک، عقل را بیرون میکشید.
دو اتفاق، منجی اندیشه. اتفاق اول ظهور اسلام، که بعثت نورانی پیامبر و آیات لا ریب فیه نازلهی به همراه وی، با روشن کردن قلب ها، عقلها را از شک نجات داد و به اطمینانی رساند که قرنها پشتوانه مستحکم تکاپوی اندیشهدوستان مسلمان بود.
اما آنها (اندیشهدوستان مسلمان) نه راه نورانی اسلام، که راه شکستخوردهی اندیشهدوستان یونان باستان را پیش گرفتند. نتیجه آنکه با پاگرفتن دوبارهی شکپراکنی بیانتها (نه شکاکیت حقمنتها) در اروپا که مسلک اندیشهدشمنان اندیشمندنما بود، میرفت که باز اندیشه مغلوبه شده و به بنبست رسد و به کنجی خزد.
ملاصدرا، زودتر از همه به بنبست رسید؛ و وی که به ادعای استاد طاهرزاده بیخبر از شکتمایلی دکارت نبوده، زودتر از همه جهان را و جهان اندیشه را رو به بنبست دید. با چنگ به نور نبوت محمدی و انوار ولایت علوی، راهی را که بعثت گشود، به اندیشهدوستان نمود؛ تا چهارصدسال بعد، خمینی اتفاق دوم را رقم بزند و چون اتفاق اول، فراتر از عقول، قلبها را متوجه حقیقتی اطمینان بخش کند.
کدام بنبست، کدام گشایش؟ در مقاله دوم انشاءالله.